• وبلاگ : من و گل نرگس
  • يادداشت : يا عمه سادات...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 15 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نرگس* 



    ساعت... شراب... شب بو...

    ديوار را منگر
    !اتاق من هنوز براي تلخي ساعت جوان است
    هنوزيادم هست آن شام را كه برف مي باريد
    :به تو گفتم
    ديگر براي بازگشت به خانه دير شده
    بيا به عشق برويم؟
    سكوت كردي ...
    به خانه شديم
    :و باز گفتم
    براي من شراب بياور
    .سوگند كه تا پايان جام جوان باشم
    پشت پنجره زمستان بود
    تو از من قول گرفتي
    .كه روز مرگت گلدان ها را آب بدهم
    :بخنده گفتم
    مگر چقدر مانده به مرگ اولين شب بو
    خنديدي
    و باز تن لخت ديوار نگاه ترا ربود
    هميشه در متن تشويش ثانيه بودي
    هميشه امتداد نگاهت تقاطع ابر و اشك بود
    .و من هميشه مبتلاي تو
    دمي گذشت
    ناگاه اجاق سكوت كرد
    تمام خانه از نور برف روشن شد
    من پير شده بودم
    .و تو در پي خاطره اي از من عبور كردي و تنها نشستي آنطرف شب
    خوب يادم هست
    هنگام كه روي از من گرفتي
    ودر مه كوچه گم شدي
    تمام ساعت ها
    .بروي حافظه ي ديوار نصب شده بود

    كسري صديق شجاع